پنجشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۹۱

قطره قطره

پس از مدتی برف و سرما، امروز بارانی بود و دما تا یازده درجه بالای صفر گرم شده بود. وسط زمستان، بهار شده بود. عصر در راه برگشت به خانه، آن قدر گرم بود که کلاه و دست کشم را گذاشتم داخل کیفم. مدتی قدم زدم و از رها بودن موهایم در باد بدون این که از سوز و سرما بلرزم، لذت بردم. فردا ظهر قرار است دوباره منفی شود و برف ببارد.

تغییر، جالب است. باعث می شود هر چیزی که کوچک به نظر می رسد، بیش تر به چشم بیاید. باعث می شود آدم لحظه هایش را مزه مزه کند و طعمش را بیش تر بچشد؛ درست مثل مزه مزه کردن قهوه داغ در یک روز سرد برفی. 

هیچ نظری موجود نیست: