سه‌شنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۶

رنگ در رنگ

شادی هایمان را پر رنگ می کنی،
غم هایمان را نیز هم.
رنگ ها هرچه می گذرد، براق تر و حقیقی تر می شوند انگار. آن قدر که به راحتی از پوست می گذرند و به درون نفوذ می کنند. انگار هرچه می گذرد، اثرشان بیش تر می شود.
شکایتی نیست که این زندگی است.
تنها شاید طلب است؛
طلب توان و همت برای سپاس گذاری نعمت هایی که می بخشی؛
و طلب توان برای صبر و شکیبایی، برای تحمل هر آن چه فارغ از توان، ناهموار و جان کاه پیش می رود.

شنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۶

Pulau Ubin

این جزیره واقعا زیباست. کم تر تغییر داده شده و زیبایی طبیعی آن بیش تر به چشم می خورد.
وارد جزیره که می شوی، می توانی دوچرخه کرایه کنی. بعد خودت می مانی و رکاب زدن ها و طبیعت سرسبز وحشی.
دیروز مامان های زیادی دیدم از رنگ و نژادهای مختلف که سوار دوچرخه دو زین دار بودند. خودشان روی زین جلو نشسته بودند و کودکشان را گذاشته بودند روی زین عقب و رکاب می زدند. فرقی نمی کرد از کجای دنیا آمده اند؛ همه در شادی مامان بودنشان هم شکل بودند.
دیروز روز قشنگی بود.

خودش درگیری

وقتی آدم خودش، خودش را کم دوست دارد، چه انتظاری می تواند داشته باشد از دیگر آدم ها که دوستش داشته باشند؟
وقتی آدم خودش، ملاحظه خودش را نمی کند، چه انتظاری می تواند داشته باشد از دیگر آدم ها که ملاحظه اش را کنند؟
وقتی آدم خودش، خودش را باور ندارد، چه انتظاری می تواند داشته باشد از دیگر آدم ها که باورش کنند؟

پنجشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۶

That's Life

مهتابی اتاقم سوخت.
مهتابی جدید در دست، من به مارگارت نگاه می کنم، او به من.
نردبان نداریم. با ترس و ایستاده بر صندلی خیلی بلند، برای اولین بار با سعی و خطا عوضش می کنم.
ته دلم به این فکر می کنم که حالا دیگر ناچارم کارهایی را هم که دوست ندارم، انجام دهم.
عیبی ندارد! خوب، این را هم کمی یاد گرفتم.
ولی خدا کند تا مدت ها دیگر نسوزد!

آتشفشان

کاش مثل شازده کوچولو، آتشفشان های سیاره مان را هر روز صبح تمیز کنیم.
آن وقت این قدر پر از مذاب داغ نمی شوند.
آن وقت این طور آتشفشان نمی شود.
آن وقت این قدر نمی سوزانند.

اولین روز سال چینی

امروز اولین روز سال نو چینی (قمری) است.
صاحب خانه ام این هفته خانه تکانی کرد. خانه رنگ تازه ای گرفته و پر شده از گل های رنگارنگ.
دو روز پیوسته تعطیلم. بوی سال نو، رنگ قرمز و طلایی تزئین های اطراف، رخوت تعطیلی بلند بعد از مدت ها پر از آرامش است.
این جا سال چندین بار در طول یک سال تحویل می شود. باورم به مفهوم زمان کم کم دارد لرزان می شود!