دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۲

بازی گرهای عاشق

آدم هایی که عاشق بودنشان را آدم های دور و بر بیش تر می بینند تا عشقشان، آدم های عجیبی هستند. در دید بیرونی چنان عاشق بودنشان را فریاد می زنند که همه اطرافیان، به خصوص آن ها که در انتظار عشقی هستند، همیشه در حسرت زندگی و رابطه دو نفره آن آدم هستند. حسرت زندگی ای که شاید در درون جور دیگری باشد. بعد هم اگر خدای ناکرده، آن رابطه به بن بستی بکشد، این جور آدم ها خیلی راحت تر خودشان را از برداشت های اجتماعی فارغ می کنند و هر رفتار بعدی را توجیه. آخر آن ها عاشق بوده اند؛ معلوم نبود مگر از اول؟

بیان عشق و ارج نهادن و رشد دادنش هنر بزرگی است. نشان دادن هم بستگی و عشق در بین جمع هم می تواند دامن عشق را گسترده تر کند. ولی بیان و فریاد کردن یک طرفه عشق و در میان گذاشتن جزئیات عاشقانه اش با دیگرانی که بعضی در حسرت عشق هستند، چه کمکی به رشد یک رابطه دو نفره می کند؟

هیچ نظری موجود نیست: