پنجشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۲

همین جا نه آن جا

اگر روزی بچه ای داشته باشم، سعی می کنم هیچ وعده ای در آینده بهش ندهم. سعی می کنم از هیچ چیزی، کسی، جایی در آینده برایش رویا نسازم. هیچ شادی ای را به آینده نسپارم، هیچ نقطه مبهمی از شادی ای مبهم تر و تعریف نشده تر در آینده برایش نسازم.

اگر روزی بچه ای داشته باشم، سعی می کنم شادی در لحظه را یادش دهم، لذت بردن از حال را، بی انتظار بودن از آینده را.  نه این که برنامه ریزی، هدف داشتن یا امید دادن را زیر سوال ببرم، همه این ها برای انگیزه داشتن و قدم برداشتن کمک کننده هستند. آن چه که زیبایی های مسیر زندگی را خراب می کند، تصویرهای مبهم و شادی های موکول شده به آینده ای موهوم است. آینده موهومی که شاید رویای آدم بزرگ دیگری باشد بر اساس تجربه شخصی خودش. تجربه ای که می تواند برای هرکسی فرق داشته باشد. سعی می کنم رهایش کنم آینده اش را آن طور که مسیرش نشانش می دهد، پیش ببرد.

البته شرط اول همه این ها این است که خودم همه این ها را یاد بگیرم! گفتنش خیلی راحت تر است از به کاربردنش.

هیچ نظری موجود نیست: