جمعه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۲

غریبه های هم زبان

دو ماه است این محله هستم. چند وقتی است فهمیده ام همسایه رو به رویی ایرانی است. آخر هفته پیش هم که با داداش خان صبحانه می خوردیم، صدای هم سایه پشت سری را به آرامی می شنیدیم که پای تلفن به فارسی حرف می زد. دیروز که بر می گشتم هم سایه کناری مان را دیدم که از در خانه بیرون می آمد؛ او هم داشت فارسی حرف می زد. تا به حال، در سه سو از چهار سوی این خانه، هم سایه هایمان ایرانی هستند. با این حال هیچ کدامشان را نمی شناسیم. احساس عجیبی دارم؛ این گوشه دنیا، هم سایه هایمان پیش زمینه مشترکی با ما دارند ولی با این حال فرق زیادی هم نمی کند؛ همه با هم غریبه ایم. تا حالا که این جوری بوده.

۵ نظر:

mohammad:) گفت...

اینجوری ادامه بدیم
به زودی ایران خالی میشه که!

قاصدک وحشی گفت...

آره، واقعا عجیبه.

قاصدک وحشی گفت...

البته راستش من مانده ام این ها از کدام طبقه جامعه ایران هستند؛ یا کی این جا آمده اند. این ها صاحب خانه های بسیار گران قیمتی هستند که همیشه چند تا ماشین جلوی در پارک شده. چنین سرمایه ای این جا خیلی زیاد است حتی برای خود قشر ثروتمند این جا.

mohammad:) گفت...

ایران کشور ثروتمندیه
این مسئله که نظارتی روی کسب ثروت نیست و مالیاتی هم از ثروتمندها نمیگیرن, اینجا رو تبدیل کرده به بهشت ثروتمندها
سالها قیمت ارز رو هم به زور دلار نفتی ثابت نگه میداشتن که حاصلش شده این خونه ها :)
جالی اینه که انگار بقیه کشور ها هم از این موضوع شناخت کامل دارن
تلویزیون های ماهواره های مدام از اقامت به شرط سرمایه گذاری صحبت میکنن
و اینجوریه که دلارهای نفتی رو پس می گیرن ...

قاصدک وحشی گفت...

متاسفانه همین جوره. اگر در ایران هم قوانین مالیاتی سرسختانه اجرا می شد و این همه هم موج سواری روی تغییرات وجود نداشت، شاید این همه فاصله های طبقاتی شدید و کاذب وجود نمی داشت.