جمعه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۱

نمی خواهم، نمی توانم!

در پس این همه سختی، یاد گرفتم که چه قدر مهم است که کجا، چه طور و چگونه وقتی "نمی خواهم" یا "نمی توانم" کاری را انجام دهم، مودبانه، دوستانه، ملایم و هم زمان قاطعانه بگویم "نه"؛ بگویم "نمی خواهم"؛ بگویم "نمی توانم". بدون این که از بیان کردنش خجالت بکشم، بدون این که از این که ممکن است چه شود، بترسم؛ بدون این که از ناراحتی دیگران واهمه داشته باشم؛ بدون این که خودم را زیر پا بگذارم و بعدها فشار خودسانسوری هایم سر ریز شود و برای خودم و دیگران پیچیدگی ایجاد کند. به نظر ساده می رسد ولی برای من یاد گرفتن همین قدم ساده، دگرگونی بزرگی است که به بهای جا گذاشتن دوست داشته هایی در گذشته به دست آمده.

هیچ نظری موجود نیست: