پنجشنبه، دی ۰۷، ۱۳۹۱

چه جوری می بودم؟

می پرسد "راستی، آن فرصت تحصیلی در هند چه شد؟"

سوالش مرا می برد به هفت، هشت سال پیش. یادم می آید قبل از این که بروم سنگاپور، تبلیغ سفارت هند را در روزنامه هم شهری نشانم داده بود برای پذیرش دانش جو برای تحصیلات تکمیلی. من هم رفته بودم سفارت هند ببینم ماجرا چیست. خیلی گنگ یادم می آید که دیر شده بود و گذرنامه ام آماده نبود و خلاصه حتی مدارکش را هم نفرستاده بودم.

خنده ام می گیرد. اگر به جای سنگاپور، رفته بودم هند، چه می شد؟ شاید تا حالا بیش تر از این با فرهنگ هندی آشنا شده بودم، شاید زبان هیندی یاد گرفته بودم که همیشه دوست داشته ام، شاید حتی با یک هندی ازدواج کرده بودم و از آن لباس هندی های رنگارنگ می پوشیدم با کلی النگوهای براق! اگر به جای سنگاپور رفته بودم هند، آیا باز فرصت می کردم برای سفر بروم چند کشور آسیای جنوبی و آن قدر شگفت زده شوم؟ اگر رفته بودم هند، با آدم هایی که این سال ها فرصت برخورد و آشنایی داشتم، برخورد می کردم؟ این همه اتفاق ها و تجربه های ریز و درشت برایم پر رنگ می ماند و بعضی هاشان همین قدر ذهنم را درگیر می کرد؟ اگر این سال ها مانده بودم ایران چه طور؟ اگر همان دوره ام.بی.ای را در دانشگاه مورد علاقه ام که درست قبل از رفتن پذیرفته شده بودم، ادامه می دادم، چه طور؟ الان کجا بودم؟ چه احساسی داشتم؟ چه یاد گرفته بودم؟ چه قدر دوست داشته بودم و دوست داشته شده بودم؟ چه قدر رنگ های زندگی را تجربه کرده بودم؟

چه قدر انتخاب، چه قدر احتمال! چه قدر عجیب! چه قدر همه چیز با یک انتخاب دیگر، می توانست مشابه یا متفاوت باشد، به همین سادگی! تصورش احساسم را نسبت به آن چه الان هستم و آن چیزهایی که برایم مهم است، دگرگون می کند! نگاه شگفت انگیزی است!

۲ نظر:

mohammad:) گفت...

به نظرم قاصدک همیشه بهترین ها رو انتخاب کرده :)

قاصدک وحشی گفت...

ممنون :) البته بهترینی که وجود نداره ;) امیدوارم انتخاب های آدم نزدیک ترین به وجود واقعی آدم باشه.