جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۱

ارتباط

بلوز قرمز، شلوار مشکی، کفش قرمز. وسط مترو کنار مردی ایستاده. با شور و حرارت دست هایش را تکان می دهد و گاهی به انگلیسی و گاهی به ایتالیایی با مرد حرف می زند. انگار دارد برایش از اتفاقی در محل کار تعریف می کند. مرد مدتی در سکوت گوش می دهد. بعد آرام آرام و شمرده با حرکاتی مشابه ولی با چشم و صورت، جدی با او حرف می زند. نگاهم هر چند وقت یک بار جذب تماشای گفت و گوی این زن و مرد می شود. از روش گفت و گویشان لذت می برم؛ از آن حرف زدن های با تمام وجود و دور از خطوط خیلی اتوکشیده و محتاط مدرن. از آن حرف زدن ها که آدم ها راحت خودشان هستند و تمام حواسشان متمرکز است روی درک طرف مقابل. 

هیچ نظری موجود نیست: