دوشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۹۱

حرف

زنگ زده ام کارت را فعال کنم. خانمی از آن سوی خط تلفن، سوال هایی می پرسد تا مشخصاتم را چک کند. منطقه مسکونی را چندان نمی شناسد، سعی می کند موقعیت جغرافیای اش را بپرسد. همه بررسی ها که تمام شد، خواست که منتظر بمانم تا کارت را فعال کند. پس از سال ها زندگی در سنگاپور، عادت کرده ام کوتاه و مشخص جواب سوال ها را دهم و در چنین شرایطی سکوت کنم تا فرآیند اداری لازم انجام شود. این بار هم سکوت می کنم. خودش سکوت را می شکند و از آب و هوای منطقه می گوید که آفتابی است؛ که چه روز خوبی برای پیاده روی است؛ کمی از آب و هوا حرف می زنیم و برنامه آخر هفته اگر هوا هم چنان آفتابی بماند؛ تا کارت فعال می شود. تشکر می کنم. خداحافظی می کنیم و قطع می کنم.

کیفیت و سرعت خدمات رسانی در سنگاپور ویژه و قابل تحسین است. گاهی این جا نمی توانم چنان کیفیت و سرعتی را در خدماتی که نیاز دارم، دریافت کنم. از سوی دیگر، فرهنگ رفتاری و گفتاری آدم ها این جا نرم تر و متفاوت تر است. آدم ها خیلی بیش تر با هم "حرف" می زنند؛ هر کسی بدون دخالت و با در نظر گرفتن حریم شخصی، از موضوعات کلی و بی دردسر، چند کلمه ای حرف می زند و ارتباط برقرار می کند؛ شاید نه به اندازه برزیلی ها گرم و احساساتی، ولی به مراتب بیش از جملات کوتاه و لازم رایج در فرهنگ سنگاپور.

۲ نظر:

فراندیش گفت...

چه خوب و ملموس نوشتیش
همین تفاوتهاست توی فرهنگ، روابط اجتماعی، زندگی، جایگاه شغلی.. که بعدا آدم می فهمه چه قدر چه قدر توی کیفیت زندگی مهم بودن، هستن. خوشحالم برات قاصدک :)

قاصدک وحشی گفت...

ممنون عزیزم. واقعا هم هر جامعه ای مزایا و معایب خودش رو داره. به نظرم مهم اینه که آدم چه قدر بتونه تو اون جامعه راه پیدا کنه و زندگی کنه؛ فعالیت پیدا کنه، کار کنه، سقف بسازه، عاشق بشه، شبکه اجتماعی داشته باشه، امنیت فکری و اجتماعی نسبی داشته باشه و ... زمان معلوم می کنه :)