جمعه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۶

خورشید

در نقاشی های کودکان سرزمین مادری، خورشید همیشه از پشت کوه ها بیرون می آمد و غروب باز پشت کوه ها پنهان می شد.
در سرزمین استوایی اما خورشید هر روز از میان بستر ابرها طلوع می کند و عصرها چون گلوله ای گداخته غرق در رنگ هایی که در اوجند، آرام آرام در میان بستر ابرها ناپدید می شود.
وقتی بچه بودم فکر می کردم خورشید که پشت کوه ها پنهان می شود، از شهر ما به شهر دیگری می رود. حالا اما از میان انبوه ابرها، خورشید کجا سفر می کند؟ راستی چطور است که خورشید از میان این ابرهای سبک و پنبه ای، پایین نمی افتد؟

۲ نظر:

ناشناس گفت...

Shabnami, kheili jaalebeh ke khorshid hamishe nim dayere ghoroob mikard khoone amma eenja hamishe ghorse kaamele ke mahv mishe? manam kheili vaghtaa behesh fekr kardam o ettefaghan too naghashiye bache haye eenja ham kaamelan mashhoode :)

ناشناس گفت...

salam shabnam joonam, cheghad bahal ke behesh deghat kardi! bazi vaghta fek mikonam ke oonghadr daram dargire rozmarregi misham ke vaght nemikonam saramo bala bebaramo be khorshid khanoom negahi bendazam! ama harfet baes shod ke az in be bad bishtar deghat konam! ;)