پنجشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۵

انتخاب ابزار ارتباطی مناسب

در ادبیات ارتباطات از پیام و تبادل آن و انتخاب ابزار مناسب برای انتقال آن، بسیار سخن رفته است. پیام هایی که مبادله می کنیم، از نظر میزان اهمیت و بحرانی بودن با هم فرق دارند. بعضی مفاهیم ساده اند و برخی پیچیده. بعضی واضحند و برخی تو در تو و چند پهلو. این که چگونه ابرازشان کنیم اثر مهمی بر روی مفهوم منتقل شده دارد. ممکن است گیرنده پیام، مفهومی را که ما در ذهن داریم به روشنی درک نکند یا حتی برداشتی کاملا متفاوت داشته باشد. گیرنده ی پیام، بنابر روش فکری خودش، تجربه اش، عوامل محیطی، فاصله زمانی و مکانی و هزاران دلیل دیگر ممکن است مفهوم متفاوتی را دریافت کند. به علاوه، فاصله مکانی، زمانی، تفاوت فرهنگ و زبان عواملی هستند که در این بین ارتباط را پیچیده تر می کنند.
به همین دلیل، ابزارهای ارتباطی از نظر قدرت انتقال مفهوم اولویت بندی می شوند. مثلا تاکید می شود که در مورد پیام های مهم، حساس و بحرانی و در مورد پیام های پیچیده از ارتباط رو در رو استفاده شود نه از نوشته های الکترونیکی.
گنگی و حساسیت بعضی مفاهیم آن قدر زیاد است که جز با گفت و گوی رو در رو و با استفاده از حداکثر نشانه های برقراری ارتباط امکان پذیر نیست. عدم استفاده از ابزار ارتباطی مناسب می تواند باعث تنش و برخوردهای ناشی از سوتفاهم دو جانبه شود.
این یافته ها در مورد بسیاری از انواع ارتباطات صادق است.
بیان درست افکار، اندیشه ها، احساسات و خواسته هایمان، استفاده از ابزار مناسب و در نظر گرفتن عدم قطعیت های انتقال پیام مورد نظر، هنر گوینده است.
تلاش برای درک پیام های دریافت شده، در نظر گرفتن محدودیت های ابزارهای ارتباطی و کوشش برای روشن کردن پیام در یک ارتباط تعاملی، هنر شنونده است.
نمی دانم چرا یاد گفته روبرتو بنینی در فیلم "ببر و برف"می افتم که خاطره ای از کودکی اش برای دخترانش نقل می کند. روزی که پرنده ای کوچک روی شانه او نشسته و او پس از پر کشیدن پرنده کوچک و مسحور از شادی شگرف تجربه ای زیبا، با شادی پسرکی کوچک دوان دوان پیش مادرش می رود و ماجرا را برایش تعریف می کند ولی با واکنشی معمولی از طرف مادرش روبرو می شود؛ انگار که هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است. حال آن که این اتفاق برای او زیبایی بزرگی بوده. پس از نقل خاطره اش به دخترانش می گوید که او واژگان مناسبی را برای شرح اتفاق قشنگی که برایش افتاده بوده، انتخاب نکرده بوده و نتوانسته زیبایی لحظه ای را که می خواسته بیان کند، با مادرش تقسیم کند...
گرچه شاید این، بیان مبالغه آمیزی از هنر برقراری ارتباط باشد؛ چرا که مادر و پسربچه در فضاهای متفاوتی هستند و برداشت های متفاوتی دارند ولی بنینی تاکید دارد که با هنر واژگانش می تواند احساس و پیامش را آن طور که هست، منتقل کند.

هیچ نظری موجود نیست: