سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۲

جنبنده ها

دو روزه که دما رسیده به دوازده، سیزده درجه. گرم شده. هر جان داری جان دوباره گرفته؛ از پشه هایی که بعد از ماه ها می بینم، تا پروانه ها که نمی دانم آخرین بار کی دیده بودمشان، جوانه های روی درخت ها که دارند سبز می شوند، تا این آدم کوچولوها که در پارک کنار خانه تاب بازی می کردند. دلم برای این همه زندگی تنگ شده بود.

۲ نظر:

mohammad:) گفت...

برعکس اینجا
امسال اردیبهشت شیراز خیلی خنکه
جوری که صبح ها باید لباس گرم پوشید
:)

ایرانه دیگه با همه جا فرق داره :)

قاصدک وحشی گفت...

اردیبشت شیراز که مشهوره :)

یکی از چیزهایی که تو این جا به جا شدن ها فهمیدم همینه اتفاقا که چه قدر آب و هوای ایران، خاص و متعادله. اگه آلودگی هوا تو شهرهای بزرگش رو در نظر نگیریم، خیلی شهرها چهار تا فصل دارن، اون هم با حد متعادلی از تغییر دما؛ نه مثل خیلی از کشورهای آسیای جنوب شرقی، همیشه گرم و مرطوب و همیشه سرسبز، نه مثل آمریکای شمالی با زمستان های بلند سخت. خیلی از شهرهای ایران از هر فصلی حدی از تغییر رو داره.