چهارشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۲

گوش

میزش کنج مقابل میزم است. هر بار که دارد به زبان لهستانی پای تلفن با همسرش حرف می زند، صدایش را می شنوم. صدای زنانه ای از پشت تلفن پخش می شود که انگار دارد ماجراهایی را تعریف می کند. آقای هم کار هم با صبر و حوصله گوش می دهد و بعد با آرامشی مردانه حرف می زند. هفته پیش سر یکی از جلسه ها یکی دیگر از مردها، به طعنه مسخره اش می کرد که در محیط کار بارها به زبان خودش پشت تلفن حرف می زند. ولی برای من قشنگ است. تا مدت ها فکر می کردم چه قدر رابطه اش با همسرش عاشقانه است که روزی چند بار از هم خبر می گیرند حتی سر کار. از وقتی فهمیده ام که دختر و پسر نوجوان دارد، برایم بیش تر تحسین برانگیز است که این قدر با هم دوستانه و صمیمی در ارتباطند. یا حداقل به چشم من که این شکلی است.

هیچ نظری موجود نیست: