چهارشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۵

زرد یعنی مرگ

تکیه ای با چادر زرد رنگ که در گوشه و کنارش دسته های بزرگ گل دیده می شود. در انتهای چادر، تابوتی چوبی قرار داده شده است. دور تا دور این فضا، میزهای گردی چیده شده که آدم ها دورش نشسته اند. روی میزها پاکت های آب میوه است. آدم ها دور میزها نشسته اند؛ ورق بازی می کنند یا تخته نرد یا بازی های گروهی شبیه به این ها. عده زیادی از این آدم ها پیرمردان و پیرزنانی هستند که دور هم جمع شده اند. ناله و زاری به گوش نمی رسد؛ کسی نمی گرید، کسی از ناراحتی فریاد نمی کشد و بی تابی نمی کند. تنها زمزمه آدم هایی است که حرف می زنند و بازی می کنند؛ ورق بازی می کنند... بازی احتمالات، در اوج سادگی و پیچیدگی. گاهی ممکن است صدای طبلی هم به گوش برسد.
همه چیز در آرامش و سکوت و در کمال خونسردی در برابر تابوت چوبی برگزار می شود.چه کسی می تواند باور کند این جا کسی مرده است...

هیچ نظری موجود نیست: