پنجشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۹۱

مو فرفری

خیلی وقت ها صبح ها در اتوبوس می بینمش. خانم قد بلند زیبایی است که همیشه پسر کوچکش را با خودش می برد. پسرک هم مثل خودش زیباست با موهایی فرفری. نمی دانم چرا ولی پسرک انگار حرف نمی زند؛ بیش تر مواقع فقط آواهایی از خودش در می آورد؛ یا جیغ می زند. با وجود این که سه یا چهار ساله به نظر می رسد، تا به حال کلمه ای از او نشنیده ام. مامانش همیشه با متانتی آرام و محبت آمیز مراقبش است. گاهی وقت ها مثل امروز، پسرک ناگهان شروع می کند به ناآرامی. امروز جیغ می زد و در صندلیش این طرف و آن طرف می شد؛ گاهی هم به خانمی که جلویش نشسته بود لگد می زد. وقتی مادرش سعی می کرد آرامش کند، موهای مامان را چنگ می زد و می کشید. مامان هم با آرامش و صبر سعی می کرد مهار و آرامش کند. صبر و آرامش روی چهره این زن تیره پوست می درخشد. گاهی وقت ها که نگاهش می کنم فکر می کنم انگار همه زندگیش این پسر کوچولوست و با تمام وجودش از او نگهداری می کند. گاهی وقت ها فکر می کنم مساله او شکلش این جوری است، دید بیرونی دارد؛ نگاه و توجه مسافران را جلب می کند. ولی شاید خیلی از همین مسافرها حتی آن هایی که ابرو در هم می کشند یا هدفون در گوششان می گذارند تا صدای جیغ نشنوند، هر کدام برای خودشان، مساله ای دارند مثل این پسر کوچولوی موفرفری؛ مساله ای که تمام زندگی با آن درگیرند و برایش عشق و جان می گذارند و با چموشی ها و نا آرامی هایش می سازند.

۵ نظر:

mohammad:) گفت...

به افتخار مامانای مهربونو
بچه های مو فرفری

Roya گفت...

ehtemalan mobtala be Autism e pesarak :(

قاصدک وحشی گفت...

:( یه کمی درباره ش خوندم... به نظرم همین نشانه ها رو داره... طفلکی... اگه بدونی مامانش چه قدر صبور و قوی با آرامش و محبت کنارشه.

ناشناس گفت...

سلام، نوید هستم. خیلی ممنون بابت اون ایمیل که رونوشتشم به من فرستادین. منتظر بودم یکم نزدیک شم به امتحانات و اپلای این حرفا. دیروز ایمیل زدم بهشون و یکمی در مورد مخارج سنگاپور پرسیدم، تا ببینم چی می شه :) خارج از تصورم لطف کردین

قاصدک وحشی گفت...

خواهش می کنم. فکر می کنم ایشون با شما هم رشته ای هستن؛ امیدوارم بتونن بهتون نظر بدن در زمینه تخصصی خودتون. موفق باشین.