دوشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۷

خودخواهی

خودخواهی درد بزرگ و رایجی است؛
بزرگ است مانند سرطان که به آرامی و گستردگی، درون را نابود می کند؛
و رایج است مانند سرماخوردگی که خیلی سریع و هر از چند گاه می توان به آن دچار شد.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

خودخواهی درد بزرگ و رایج و پنهانی است؛
بزرگ است مانند سرطان که به آرامی و گستردگی، درون را نابود می کند؛
رایج است مانند سرماخوردگی که خیلی سریع و هر از چند گاه می توان به آن دچار شد؛
و پنهان است مانند ایدز که شاید زمان مدیدی هم به آن دچار بود و ناآگاه از آن؛ در حالی که درد به آهستگی در حال پیشرفت است و هر روز درمان آن، سخت تر از روز قبل! ... و شاید هیچ گاه بیمار متوجه درد خویش نشود، تا روزی که درد کاملا او را از پای در آورد!

ناشناس گفت...

اگه به اين فكر كني كه تمام اين چيزاي دور و برت زاييده ي خيالته و تو ذهنت، به نظرت خودخواهي چه معنايي مي ده؟

ناشناس گفت...

تصور میکنم یکی از عواملی که میتواند زمینه ساز خود خواهی شود مطلق نگری است. مطلق نگری موجب میشود فرد تصور کند. همیشه یک حرف درست و یک حرف غلط مطلق وجود دارد و راه درست تنها اندیشه های اوست و دیگران نمیاندیشند یا درست اندیشه نمیکنند پس او از دیگران برتر است!

قاصدک وحشی گفت...

به روناک،
سلام،
خیلی پیچیده است برای من.
به خصوص که من همیشه احساس می کنم فقط رهگذری هستم که از میان و کنار دنیای بزرگ تری عبور می کنم؛ زندگی ای که برای خودش به خودی خود و بی من وجود داشته و دارد. احساس می کنم تنها فرصت داده شده ام مجالی در این سیر، قدم بزنم؛ سیری فراتر و گسترده تر از وجود من.
فرضی که گفتی، برایم خیلی سردرگم کننده است و حتی کمی ترس ناک؛ چون این طوری آدم ها می توانند از خیلی چیزها و خیلی آدم ها عبور کنند با این فرض که همه این ها زاییده خیال خودشان بوده اند...

به آقای مهدی ه:
ممنون از گستراندن مفهوم

به روزبه ثنایی:
ریشه یابی جالبی است. برای من نگاه جدیدی است.

ناشناس گفت...

سلام

و چون آفرید انسان را
خودخواه آفرید
چه اگر خودخواه نبود
تن به این دنیا و زندگی این جهانی نمی داد!
هیچ چیزش بی حکمت نیست