یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۵

تفاوت

وقتی عشق را نمی دانستم، عاشق بودم. گرچه زیر و بم ها را نمی شناختم، عمیق دوست می داشتم.

وقتی عشق را کمی بیش تر دانستم، دیگر بی محابا در آن نمی افتم، با تمام وجود به آن دل نمی بندم؛ هر چه قدر هم دوست دارم که عمیق دوست داشته باشم. اثری روی وجودم باقی مانده که یاد آوری می کند هیچ چیز در این زندگی باقی نیست و هر آن، هر آن، ممکن است بشکند، برود، تمام شود.

آدم گاهی در تنهایی هایش هم تنهاتر می شود.

هیچ نظری موجود نیست: