شنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۹۲

زیبایی آمریکایی*

داخل دست شویی خانم ها، کاترینا را می بینم. دارد نفس عمیق می کشد. چهره اش کمی سراسیمه است. معمولا برخوردم با خانم های دیگر شرکت همان روابط کاری رسمی است پشت لب خندهای کاری محافظه کارانه. ولی من و کاترینا پشت لب خندهای رسمی مان به هم، دوستی پر رنگ تری داریم؛ معمولا با هم واضح از این در و آن در حرف می زنیم بدون روپوشی های سیاست مدارانه.
- چی شده؟
- احساس می کنم امروز رفتار مدیرم فرق دارد... مدیر بالاترم هم مدتی است حرفی نمی زند. احساس می کنم شاید امروز می خواهند اخراجم کنند...

سعی می کنم آرامش کنم، که شاید درگیر هستند، که شاید موضوع چیز دیگری باشد، که به هر حال، این احساس، سایه ای است بر سر هر کداممان که باهاش زندگی می کنیم؛ هر چه بخواهد بشود می شود.

از وقتی که چندی پیش یکی از مدیران رد بالای گروهشان را اخراج کردند، کمی نگران شده و من کاملا درکش می کنم.

برایم از تجربه محیط کار قبلیش می گوید. این که چه طور عذرش را خواسته اند. این که چه طور بعضی تجربه ها، ترس در وجود آدم باقی می گذارند.

شاید این بخشی از فرهنگ کاری آمریکای شمال است. در این یک سال و نیم، اخراج چهار نفر از افراد شرکت را به چشم دیدم. هر بار مدتی طول کشید تا با این تغییر کنار بیایم؛ با این خشونت منطقی که در یک جمله رسمی ازت می خواهند وسایل شخصی ات را جمع کنی؛ باید میز کارت را در سکوت ترک کنی بی آن که با آدم هایی که مدتی کنارشان کار کردی، خداحافظی کنی. به نظرم خیلی خشک و دردناک است؛ به برندگی یک چاقوی تیز. چهار سالی که سنگاپور کار می کردم، فقط اخراج یک نفر را در محیط کاری شاهد بودم. تازه آن شخص هم رده مدیریتی داشت؛ مدیر پروژه مان بود که بین سیاست های مدیران بالاترش قربانی شد. آن اتفاق برای خیلی هایمان ضربه بزرگی بود؛ هم از نظر احساسی و از دست دادن  آن مدیر پر انرژی، هم از نظر آشوب هایی که با رفتن آن مدیر تا مدت ها ایجاد شد و روی زندگی بعضی هایمان هم اثراتی داشت. اما این جا مثل نقل و نبات، آدم اخراج می کنند؛ فرقی هم ندارد قبلا چه قدر عمل کرد درخشانی داشته ای، گذشت معنی چندانی ندارد. انگار بخشی از فرهنگ کاری شان هست. گرچه اخراج و خدمات بعدش فرآیند مشخصی دارد، این همه سردی، بی روحی و بی احساس بودن این بخش از فرهنگ کاری، سنگین و دردناک است.

* عنوان را از عنوان فیلم زیبایی با این اسم برداشتم.

۲ نظر:

فراندیش گفت...

کاترینا چی شد؟
اخراجش که نکردن؟

قاصدک وحشی گفت...

نه، خدا رو شکر :)
البته متاسفانه هفته پیش، یک نفر دیگه در جا اخراج شد.