یکشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۶

روزی زمستانی در استوا

یک روز آفتابی و درخشان،
سمندرهایی که خودپسندانه بدنشان را تاب داده اند و رنگ قهوه ای به خود گرفته اند و بی حرکت روی تنه درختان نشسته اند،
مثل کبک هایی که سرشان را در برف می کنند و دل خوشند که دیده نمی شوند!

هیچ نظری موجود نیست: