یکشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۶

زبان سینگلیش

رفته ام پیش اندیشه. او هم با صاحب خانه اش زندگی می کند. پسر سه ساله صاحب خانه، اندیشه را خیلی دوست دارد. بعد از مدتی بالاخره اعتمادش کمی به من جلب می شود. دفتر نقاشی اش را می آورد و پهن می کند روی فرش تا با هم نقاشی کنیم. کمی بعد، اخم هایش در هم می رود که چند تا از مدادهایش روی کاغذ خطی نمی کشند. پیشنهاد می کنم که مدادها را بتراشیم. می خواهد برود مداد تراشش را از اتاق کناری بیاورد. می ایستد، دست راست کوچکش را به علامت توقف جلو می آورد، با چشمانی از همیشه گردتر با تحکم به چشمانم خیره می شود و می گوید:
Wait, ah?
و من مبهوت می مانم از این همه نماد فرهنگ سنگاپوری که در یک لحظه کوتاه از یک کودک سه ساله دریافت می کنم!
زبان رایج این جا انگیسی است که از تاکیدهای آوایی و قواعد ساختاری زبان های آسیای جنوب شرقی و بیش از همه زبان چینی و مالایی اثر گرفته. معمولا جملات کوتاه و با کم ترین تعداد کلمات ممکن بیان می شوند به ساده ترین صورتی که مفهوم را می رسانند.
آواهای زبان این سوی آسیا در کشیدن و آهنگین کردن کلمات هم قسمتی از ماجراست. آواهای اضافی هم گاهی به انتهای جمله اضافه می شود که معمولا بیان احساسی مفهوم است و می تواند محتوای احترام، خواهش یا دستور داشته باشد. این زبان سینگلیش است. همان که پسر سه ساله یاد گرفته است.

هیچ نظری موجود نیست: