یکشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۵

دختر ایرانی مدرن

ببین، خیلی پیچیده نیست؛ سعی کن کمی باز تر باشی؛ به همه لبخند بزنی و همیشه عشوه باز و بازیگر باشی منتها به شیوه جدیدش؛
واژگان و حرف هایی را که پیش تر تابو شمرده می شدند، با شیطنت در رفتار و گفتارت فریاد کن. هرچه در بیان واژه های ویژه ماهر تر، هنرمند تر و شیرین تر.
همیشه با همه پسرها بخند و اگر احیانا خواستند از بازی گفتارهای زننده لذت ببرند، تو هم بی پروا خودت را قاطی کن؛ این معنای پشت پرده خوبی دارد آخر!
ساده گیر باش! تو هستی تا به هر چیزی با شیطنت بخندی و اطرافیانت را شاد کنی. ذهنت را درگیر مفاهیم و چرایی ها نکن. در لحظه باش و سرگرمی برای دیگران که از ظرافت های زنانه تو لذت ببرند، همان ظرافت ها که زمانی زیبایی شان مفهوم دیگری داشت.
و هزاران شکستن دیگر. هرچه بیش تر همه چیز را بشکنی، آزاد تر خواهی بود و در بین جمع محبوب تر.
اگر نشکنی، دختری سنتی هستی که نمی فهمی دنیا و بازی هایش تغییر کرده است.
و چه باک! دخترهای مدرن و باز بسیاری هستند که رنگ دنیای جدید را می فهمند و به نیازهای دنیای جدید پاسخ ساده تر و هیجان انگیزتری می دهند.
نوشته ام هم مثل خودم عصبانی است. دلم این زندگی مدرن را نمی خواهد. دلم از این به قول فروغ فرخزاد "عروسک های کوکی" می گیرد، از شیفته هایشان هم.
گاهی فکر می کنم کاش جوانی ام با دهه هشتاد میلادی هم زمان بود. دورانی که خواننده ها با حرکات رمانتیک، آهنگ های آرام و دل نشین می خواندند. دورانی که زیبایی معنای آرام تری داشت. دورانی که شکستن هر چیزی، جذابیت محسوب نمی شد.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

salam shabnam joon, lezzat bordam az neveshtat. harfayi ro zadi ke chand rooze daram too zehnam bahashoon kalanjar miram va say mikonam be khodam beghabooloonam ke na! eshtebah mikoni! hanooz hame chi mesle ghable! ... afsoos! kash hamishe harim ha hefz mishod!

ناشناس گفت...

سلام! خیلی لذت بردم از این نوشته ات... عالی بود... عالی... و متاسفانه واقعیت شده الان...

ناشناس گفت...

basi jaleb bood!

Unknown گفت...

fekr mikardam adam bere kharej didesh nesbat be modernite va in jor chizha avaz msihe!vali engar chizi bishtar az mafahime iranisho nemibinim!shayadam sangapor chon ye keshvare sharghie mafahim be hamon shekle irane!!hadeaghal man to paris kamtar kasio didam ke be in shekl raftar kone gheir az 2 3 ta touriste irani ke onam bade 2 3 hafte moghe bargashtan be khodeshon omadan

ناشناس گفت...

تاریخچه اختراع زن مدرن ایرانی بی شباهت به تاریخچه اختراع اتوموبیل نیست. با این تفاوت که اتومبیل کالسکه ای بود که اول محتوایش عوض شده بود ( یعنی اسب هایش را برداشته به جان آن موتور گذاشته بودند) و بعد کم کم شکلش متناسب محتوا شده بود و زن مدرن ایرانی اول شکلش عوض شده بود و بعد، که به دنبال محتوای مناسبی افتاده بود، کار بیخ پیدا کرده بود.(اختراع زن سنتی هم، که بعدها به همین شیوه صورت گرفت، کارش بیخ کمتری پیدا نکرد). این طور بود که هرکس، به تناسب امکانات و ذائقه ی شخصی، از ذهنیت زن سنتی و مطالبات زن مدرن ترکیبی ساخته بود که دامنه ی تغییراتش گاه، از چادر بود تا مینی ژوپ. می خواست در همه ی تصمیم ها شریک باشد اما همه ی مسئولیت ها را از مردش می خواست. می خواست شخصیتش در نظر دیگران جلوه کند نه جنسیتش اما با جاذبه های زنانه اش به میدان می آمد.

مینی ژوپ می پوشید تا پاهایش را به نمایش بگذارد اما، اگر کسی به او چیزی می گفت، از بی چشم و رویی مردم شکایت می کرد. طالب شرکت پایاپای مرد در امر خانه بود اما در همان حال مردی را که به این اشتراک تن می داد ضعیف و بی شخصیت قلمداد می کرد. خواستار اظهار نظر در مباحث جدی بود اما برای داشتن یک نقطه نظر جدی کوششی نمی کرد.از زندگی زناشوییش ناراضی بود اما نه شهامت جدا شدن داشت نه خیانت. به برابری جنسی و ارضای متقابل اعتقاد داشت اما، وقتی کار به جدایی می کشید به جوانی اش که بی خود و بی جهت پای دیگران حرام شده بود تاسف می خورد."

متن بالا برگرفته از کتاب " همنوایی شبانه ارکستر چوبها" نوشته رضا قاسمی عزیزه