جمعه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۵

رنگارنگ

مونیکا خانمی امریکایی است. دانش جوی دکترای جغرافیای دانشگاه ان.یو.اس است. پیش از این چندین سال در فلسطین تدریس کرده است. زبان و فرهنگ عربی را می داند. وقتی می فهمد ایرانی هستیم، از آشنایی با ما استقبال می کند. یکی از دوستان امریکایی دیگرش هم درست همین سوابق را دارد. دکترای باستان شناسی دارد و اکنون در زمینه انسان شناسی در دانشگاه سنگاپور تحقیق می کند و تدریس. دیگری بلژیکی است و جغرافیا می خواند. دیگری یک دانش جوی سودانی است و ...
آدم هایی با فرهنگ ها، زبان ها و ملیت های مختلف. موسیقی های هم را گوش می کنیم؛ راجع به فرهنگ و جوامع هم حرف می زنیم. چقدر شباهت در باورها و ارزش های انسانی، چقدر برداشت ها و سوال های مختلف از تصاویری که رسانه های عمومی از جوامع مختلف نشان می دهند و واقعیت های جاری در جوامع. چقدر بیم ها و گمان های ساختگی که با چند جمله و لبخند و گفت و گو کم رنگ می شوند. پس از دیدن هم و گفت و گو با هم، این شبح های ساختگی و ترس هایمان از هم خنده دار به نظر می رسند.
دیدار جالبی بود. آدم های کشورهایی که در خبرها دشمن و مخالف هم هستند و یا حتی با هم می جنگند، می توانند کنار هم جمع شوند و با هم در صلح و آرامش گفت و گو کنند، از شباهت های گسترده هم شگفت زده شوند و هم دیگر را دوست داشته باشند. جای بسی تاسف است که این جمع ها کوچکند؛ کاش صلح و آرامش همه گیر شود.

هیچ نظری موجود نیست: