پنجشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۰

آلبالو، سیری چند؟

صدای مهربانش از پشت تلفن:

امروز آلبالو گرفتم، آماده کنم، بگذارم فریز، وقتی اومدی برات آلبالو پلو درست کنم...

رنگ و شکل و مزه آلبالو را که با سرخی عشق و محبت یکتای او آمیخته شده، مزه مزه می کنم!

آلبالو! آلبالو! الان در اوج گرما، فصل آلبالوست! و من، وسط آدم هایی که بیشترشان نمی دانند آلبالو چیست، دلم هوس آلبالو کرده! هوسی گم شده که انگار دوباره سر کشیده، پر شتاب، پر رنگ، ناگهانی!

۱ نظر:

فراندیش گفت...

ای جان
دیشب هم یه جیگری به من گزارش می داد که برای مهمونهاش آلبالو پلو درست کرده.. اما من اینقدر که الان این پست تو رو خوندم دلم نخواسته بود!
چه قشنگ توصیف کردی هوس ناگهانی پر رنگ آلبالویی!