آلبالوپلو یکی از غذاهای محبوب منه. قرار بود امروز معنی خاصی داشته باشه؛ قرار بود نماد خیلی چیزها باشه؛ شیرینی در عین ترشی، نوبری، خوشمزگی، دور هم بودن، با هم خوردن غذای فصلی که معلوم نیست دفعه بعد کی دوباره دور هم میتونیم از خوردنش لذت ببریم، دستپخت مامان رو چشیدن، زنده شدن احساس شادی کودکانهای که همیشه از خوردن این غذای خوشرنگ و هیجانانگیز به آدم دست میده...
ولی نمیدونم چرا باید این بار- اون هم این بار- مزه فریاد، اشک، سرخوردگی، نومیدی، تیرگی، رنجش با وجود محبت عمیق درون، گسستگی، پاشیدگی و افسوس رو میداد...
ترشی در عین شیرینی...
ولی نمیدونم چرا باید این بار- اون هم این بار- مزه فریاد، اشک، سرخوردگی، نومیدی، تیرگی، رنجش با وجود محبت عمیق درون، گسستگی، پاشیدگی و افسوس رو میداد...
ترشی در عین شیرینی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر