قاصدک جونم این روزا اون قدر دارم چهره خشن زندگی رو می بینم که گاهی تعجب می کنم من، علی یا هر دوی ما قراره چه چیزی رو یادبگیریم که هنوز یاد نگیرفتیم تو این 14 ماه که هنوز این روند جدایی ادامه داره. گاهی خیلی دلم می گیره از اینکه واسه داشتن یه زندگی معمولی و آروم باید چیزایی رو تحمل کنی که واقعا حس می کنی یه بخشایی از روحت رو می خراشه ...
۵ نظر:
:) منم خیلی دلم می خواد!
دل من اما دل می خواد :)
سارا جون تو خودت پر از محبت و عشق و آرامشی :)
محمد :)
که خودش تموم نشدنیه، بی هیچ تاریخ انقضا :)
قاصدک جونم این روزا اون قدر دارم چهره خشن زندگی رو می بینم که گاهی تعجب می کنم من، علی یا هر دوی ما قراره چه چیزی رو یادبگیریم که هنوز یاد نگیرفتیم تو این 14 ماه که هنوز این روند جدایی ادامه داره. گاهی خیلی دلم می گیره از اینکه واسه داشتن یه زندگی معمولی و آروم باید چیزایی رو تحمل کنی که واقعا حس می کنی یه بخشایی از روحت رو می خراشه ...
آره عزیزم. می فهمم. سخته. قشنگیش به اینه که عشقتون فراتر از زمان و مکانه.
ارسال یک نظر