سوفی سه سال و نیمه، خواهر زاده دوستی است که لطف کرده مرا به خانه می رساند.
سوفی: خاله، کی منو می بری پیش مامان؟
اولی: مامان الان سر کاره، یه کمی بعد تر میاد
سوفی: چرا این قدر می ایستی؟
اولی: ترافیکه عزیزم
سوفی: ترافیک؟
اولی: یعنی دورمون پر از ماشینه
سوفی: چرا؟
دومی: دارن برمیگردن خونشون
سوفی: چرا؟
دومی: از صبح کار کردن، حالا دارن می رن خونشون
سوفی: چرا می رن خونشون؟
دومی: می رن مامانشونو ببینن
سوفی: چرا؟
دومی: چون از صبح مامانشونو ندیدن
پایان سوال ها!
سوفی: خاله، کی منو می بری پیش مامان؟
اولی: مامان الان سر کاره، یه کمی بعد تر میاد
سوفی: چرا این قدر می ایستی؟
اولی: ترافیکه عزیزم
سوفی: ترافیک؟
اولی: یعنی دورمون پر از ماشینه
سوفی: چرا؟
دومی: دارن برمیگردن خونشون
سوفی: چرا؟
دومی: از صبح کار کردن، حالا دارن می رن خونشون
سوفی: چرا می رن خونشون؟
دومی: می رن مامانشونو ببینن
سوفی: چرا؟
دومی: چون از صبح مامانشونو ندیدن
پایان سوال ها!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر